اشعار حافظ زیبا
ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت
و ای مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت
اشعار حافظ زیبا
اشعار حافظ زیبا
خوابم بشد از دیده در این فکر جگرسوز
کاغوش که شد منزل آسایش و خوابت
اشعار حافظ زیبا
اشعار حافظ زیبا
درویش نمیپرسی و ترسم که نباشد
اندیشه آمرزش و پروای ثوابت
اشعار حافظ زیبا
اشعار حافظ زیبا
راه دل عشاق زد آن چشم خماری
پیداست از این شیوه که مست است شرابت
اشعار حافظ زیبا
اشعار حافظ زیبا
تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت
تا باز چه اندیشه کند رای صوابت
اشعار حافظ زیبا
اشعار حافظ زیبا
هر ناله و فریاد که کردم نشنیدی
پیداست نگارا که بلند است جنابت
اشعار حافظ زیبا
اشعار حافظ زیبا
دور است سر آب از این بادیه هش دار
تا غول بیابان نفریبد به سرابت
اشعار حافظ زیبا
اشعار حافظ زیبا
ای قصر دل افروز که منزلگه انسی
یا رب مکناد آفت ایام خرابت
اشعار حافظ زیبا
اشعار حافظ زیبا
حافظ نه غلامیست که از خواجه گریزد
صلحی کن و بازآ که خرابم ز عتابت
اشعار حافظ زیبا